نقدی بر حمایت های متناقض دولت از موسیقی
موسیقی را به حال خود بگذارید
رونق بازار کنسرت در سه سال اخیر بر کسی پوشیده نیست. حتی مخالفان سرسخت دولت احمدی نژاد نیز بر این باورند که گشایشی در این حوزه رخ داده و چنان که از ظواهر امر پیداست، موضوع تصادفی هم نیست. امروزه برگزاری کنسرت با همه موانع جدی که پیش پای موسیقی هنری ایران وجود دارد، در مقایسه با چند سال گذشته با سهولت بیشتری انجام می گیرد. حتی شهرستان ها نیز سهم اجرای زنده موسیقی شان آشکارا فزونی یافته است.
اما این فقط یک روی سکه حمایت های دولت نهم از موسیقی ایرانی به نظر می رسد و روی تلخ دیگر آن، ده ها عارضه کهنه و تازه ای است که هیچ طبیبی حاضر به درمانش نمی شود. حقوق مادی تولید کنندگان آثار موسیقی همچنان در بلبشوی بازار هنری این سرزمین، به یغما می رود. مختصر بودجه دولت و دیگر تشکیلات حکومتی خارج از حوزه اختیارات دولت هم غالباً صرف امور نمایشی می شود و جریان اصلی هنر موسیقی را از آن بهره ای نیست. اخیراً هم در کمال تعجب شاهد رفتارهای متناقض وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص برخی کنسرت های هنری و از دسته به اصطلاح موسیقی فاخر هستیم. چندی پیش شاهد لغو کنسرت مشترک دکتر داریوش صفوت و ژان دورینگ موسیقیدان و پژوهشگر فرانسوی بودیم. دکتر صفوت بنیانگزار مرکز حفظ و اشاعه موسیقی رادیو و تلویزیون سابق در سال 1347 است که مهم ترین و تأثیر گذارترین حرکت های موسیقایی چهار دهه اخیر را بوجود آورد. همچنین کنسرت گیتار کلاسیک خانم لی لی افشار در تالار وحدت نیز به دلیل مشابه لغو گردید و چندی پس از آن مجوز کنسرت یک گروه مسلمان اندونزیایی به نام "دبو" در تالار کشور نیز تنها دو ساعت پیش از اجرا، باطل گردید. در همین رابطه، سید ابوالحسن مختاباد اشاره هایی به جزئیات ماجرا داشتند که از تکرار آن خودداری می کنم. اما موضوع را از منظری دیگر با مدیران فرهنگی در میان می گذارم.
پرسش این است که این آقایان اساساً پشت میزهایشان چه می کنند؟ آیا رفتارهای متناقض ایشان صرفاً برای آن است که نشان دهند، هستند و کار می کنند یا این که واقعاً ایرادی در سامانه فرهنگی وجود دارد که این عزیزان ناچارند گاهی رفتارهای متناقض بروز دهند. چند سال پیش نامه ای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشتم و موضوع مجوزهای فرهنگی را این گونه به چالش کشیدم که یک قطعه شعر یا موسیقی چند بار باید بررسی و تأیید شود؟ اگر قرار است همین بررسی های مکرر را در خصوص روابط زن و مرد پیگیری کنیم، آن گاه همه زوج های ایرانی ناچارند هر چند گاه یکبار، به دفاتر ثبت ازدواج مراجعه کنند تا صیغه محرمیت جاری شود!!! آیا مدیران ما پس از سی سال آزمون سعی و خطا هنوز نمی توانند چارچوبی مدون تهیه کنند که بر اساس آن، برنامه های فرهنگی اجرا بشوند یا نشوند؟ آیا همچنان باید جوری مدیریت کنیم که اگر بیگانه ای از ما پرسید چه برنامه ای قابلیت اجرا در نظام جمهوری اسلامی ایران را دارد، کسی نتواند پاسخی به آن بدهد؟
هنر موسیقی در این دیار، هم اینک وضعیتی اسف بار دارد. از یک سو، در بودجه بندی دولتی به طور کاملاً رسمی و قانونی به آخر جدول رانده شده است و از سویی دیگر متهم همیشگی ناملایمات فرهنگی و هنری به چشم می آید و مدام از سوی طیف های مختلف و حتی خارج از حوزه دولت مورد انتقاد قرار می گیرد. گاهی برخی مدیران و روحانیون صاحب تریبون فراموش می کنند، در نظام اسلامی ما چیزی به نام فساد مالی و اخلاقی و غیره و غیره هم وجود دارد و هیچ نمی گویند و در عوض هر چند گاه یکبار تیغ بر می کشند که ای داد موسیقی چنین است و چنان!؟ گویا دیواری کوتاه تر از این هنر مظلوم نیست و شاید چنین می اندیشند که با ریشه کن کردن بساط موسیقی، شهر آرمانی یا همان مدینه فاضله تحقق می یابد.
از طرفی هنر موسیقی در گونه های مختلف، به لحاظ ظرفیت های مادی و معنوی خیلی قوی تری از سایر هنرها می تواند خودش را اداره کند. البته اگر به حال خودش بگذارند و به بهانه حمایت از موسیقی فاخر سنگ اندازی نکنند. بر اساس برخی اخبار موثق، بودجه بوسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با کاهشی قابل ملاحظه، امسال حدود 2 میلیارد تومان تعیین شده است. اگر همین مقدار هم در سازمان های دیگر مثل صدا و سیما، حوزه هنری، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران و برخی نهادهای فرهنگی وابسته به سپاه پاسداران و بنیاد شهید، لحاظ شده باشد که خیلی بعید هم نیست، سر جمع بودجه سالیانه موسیقی ایران شاید در نهایت به 10 میلیارد تومان برسد. چنین رقمی ممکن است در نظر برخی موافقان یا مخالفان موسیقی زیاد به نظر آید. ولی بحث اساسی جامعه موسیقی این نیست که این مبالغ کم یا زیادند. موضوع این است که دولت و سایر شاخه های حاکمیت با اختصاص چنین بودجه هایی، از یک سو، منتی بر سر هنر موسیقی می گذارند و از سوی دیگر بودجه ها را آن طور که دلشان می خواهد خرج می کنند و بدتر از این، با مانع تراشی های متعدد، جریان غیر دولتی موسیقی را هم از حرکت باز می دارند. این سخن گزافی نیست که اگر بودجه 10 میلیارد تومانی از عنوان موسیقی به طور کلی پاک شود و در عوض اجازه بدهند جریان سالم هنری با اتکاء به ظرفیت های مادی خویش ادامه مسیر بدهد، نتایج درخشان و پربارتری نصیب کشور خواهد شد. شاید برای دولتمردان، آزاد سازی موسیقی به لحاظ کنترلی و امنیتی ممکن نباشد. اما این تجربه موفقی در سایر کشورهاست و هیچ کشوری نیست که دغدغه امنیتی در همه حوزه ها نداشته باشد. به طور معمول آزاد سازی هر مقوله ای از سوی دولت ها همراه با تعدادی قانون مدون و مورد وثوق دو طرف است که به جریان سالم هنری، امکان فعالیت می دهد و جریان های ناسالم از منظر هر حاکمیتی را پس می راند. موسیقی ایران می تواند هم بدون حمایت و هم بدون دخالت دولت به راه فرهنگی و سازنده خود ادامه بدهد. آیا دولتی ها می توانند با حذف بودجه های موسیقی، جریان آزاد و قانون مند موسیقی را تنها بگذارند و ناشیانه در امور فرهنگ دخالت نکنند؟
از سایت موسیقی ما
زمان ثبت نام :
از 1/ مرداد / 87 لغایت 15 / مرداد / 87
***مبلغ 000/300 ( سیصد هزار ) ریال به حساب 274232773
بانک تجارت
مطهری شرقی ، کد 238 ، به نام کیــوان میـرهـا د ی زا د ه .
*** مبلغ فوق غیر قابل عودت است .
نحوه ثبت نام :
*** فقط سولیست های جداگانه یا سولیست های بَــند ها ملزم به ثبت نام نزد
دبیر اجرایی مسابقات : ” کیوان میر هادی ” هستند.
*** شرکت کنندگان : 1- نام و نام خانوادگی ، 2- شماره فیش بانکی ،3 - شماره تلفن همراه
4- رشته انتخابی که می خواهند در آن شرکت کنند را به یکی از دو آدرس زیر ایمیل کنند :
kayvanmirhadi@yahoo.com
www.mirhadi.com
مکان برگزاری :
***خانه هنرمندان ***
طی سه الی چهار روز در اواخر مهر ماه 87 ( رایگان )
( تاریخ قطعی مسابقات به همراه گزینه های جدید در آزادی عمل اجرا متعاقبا اعلام خواهد شد.)
شرکت کنندگان باید همیشه از طریق سایت های زیر، پیگیر امور و سئوالات خویش باشند:
کارن آنه کارپنتر Karen Anne Carpenter یک خواننده و دامر آمریکایی بود. او و برادرش، ریچارد، یک گروه موسیقی دو نفره تشکیل دادند به نام کارپنترها (The Carpenters). در سالهای اخیر، هنرمندانی مثل مدونا (Madonna)، شانیا تواین (Shania Twain)، و کی.دی.لنگ (K.D. Lang) در میان دیگران از او به عنوان یک موزیسین تاثیرگذار نام برده اند. "اگر من یک کارپنتر بودم" یک آلبوم تکریم کارپنترهاست که چندین گروه راک آلترنیتیو (alternative rock) بر روی صداهای موسیقی های اجرا شده توسط ریچارد و کارن کارپنتر موسیقی نواخته اند.( یکی از تحسین برانگیز ترین ترانه های این آلبوم آهنگ "Superstar" است که Sonic Youth آنرا بازنوازی کرده است.)
کارن یک درامر بسیار متبهر بود؛ در مجله پلی بوی از طرف خوانندگان (این مجله) در یک نظر سنجی به عنوان بهترین نوازنده درامز راک در سال 1975 در مقام اول قرار گرفت، بدینصورت، او پیشگام بسیاری از درامرهای زن شد که راه او را ادامه دهند.
او از بی اشتهایی رنج می برد، بیماری که در آن زمان کمتر راجع به آن می دانستند و سرانجام بر اثر آن در سن 32 سالگی در سال 1983 درگذشت.
کارپنتر در New Haven, Connecticut متولد شد و پدر و مادر او Agnes Reuwer Tatum و Harold Bertram Carpenter هستند. قسمتی از درام نوازی کارن کارپنتر ببینید
وقتی که او جوان بود از بازی بیس بال همراه با بچه های دیگر در خیابان لذت می برد. در اوایل سال 1970، او پرتاب کننده توپ (در بازی بیس بال) در تیم رسمی بیس بال کارپنترها بود.
برادربزرگترش، ریچارد، درسالهای کودکی به موسیقی علاقه پیدا کرد و از همان اوایل یک اعجوبه در پیانو بود. وقتی کارن کارپنتر به دبیرستان دونی (Downey) رفت، او از برادرش ریچارد خواست که به رهبر گروهش بگوید که او هم در گروه آنها همکاری کند و او هم پذیرفت و به او glockenspiel دادند. پس از آن او از رهبر خواست که در گروه درامز بنوازد. نوازندگی درامز یک استعداد طبیعی در کارپنتر بود و او ساعتها در روز تمرین می کرد. نوازندگی او در بسیاری از آهنگهای کارپنترها شنیده می شود.
حرفه موسیقی
از سال 1965 تا سال 1968 کارن عضو گروه موسیقی سه نفره ی ریچارد (The Richard Carpenter Trio) بود؛ به همراه برادرش ریچارد، دوست دانشکده اش وس یاکوبس (Wes Jacobs) و یک نوازنده کنتر باس و یک نوازنده ی توبا. این گروه موسیقی سه نفره در بسیاری از باشگاه های شبانه جز می نواختند و همچنین در Your All American College Show، هرچند که Bill Sissyoev درتلویزیون بیس می نواخت.
ارسال شده توسط هما
نویسنده : گفتگوی هارمونی